یاسر راستگو| یحیی رضازاده 45ساله، مسئول پایگاه کوهستان جمعیت هلالاحمر شهرستان کرج در گفتوگویی با «شهروند» همراه شد تا بگوید خستگی، صعبالعبوربودن مسیرها و دشواریهای آن نمیتواند انگیزه و علاقه به کار و فعالیت را از ما بگیرد. کار تیمهای کوهستان مسأله مرگ و زندگی است، این کار هیجانات خاص خود را دارد؛ آنها بارها تا لبه پرتگاه میروند و مرگ را به عینه به چشم میبینند، اما انگیزه و علاقه فعالیت در تیم کوهستان باعث شده که دست از فعالیتهای امدادی در کوهستان نکشند. در ادامه، شرح گفتوگوی «شهروند» با این امدادگر کوهستان آورده شده است.
*برای شروع بگویید چگونه با جمعیت هلالاحمر آشنا شدید؟
زمان آشنایی من با جمعیت هلالاحمر به دوران جنگ تحمیلی برمیگردد. قبل از عملیات کربلای 4 بود که بهخاطر نیاز به امدادگر برای جنگ، دورههای امدادی را گذراندم و راهی جبهه شدم. خاطرات خوب و خیلی خوشی بود که هیچوقت از ذهنم پاک نمیشود. بعد جنگ تحمیلی به خاطر علاقه وافری که به رشته ورزشی مفرح و با نشاط کوهنوردی داشتم، دورههای تخصصی کوهستان را از طریق فدراسیون کوهنوردی گذراندم تا اینکه حادثهای که در منطقه کوهستانی عظیمیه اتفاق افتاد، فرصتی شد تا با جمعیت هلالاحمر شهرستان کرج به صورت امدادگری همکاری کنم.
*از فعالیت خود در زمان امدادگری در جمعیت هلالاحمر بگویید.
از سال 82 به صورت پیوسته در قالب تیم عملیاتی کوهستان با جمعیت هلالاحمر شهرستان کرج همکاری خود را شروع کردم، در آن زمان پایگاه کوهستانی وجود نداشت. در پایین کوه عظیمیه یک اتاق از ساختمانی که مربوط به بسیج بود، بهعنوان محل پایگاه سیار دراختیار تیم کوهستان قرارگرفت و بیشتر در روزهای پنجشنبه و جمعه تعدادی از بچههای تیم کوهستان هلالاحمر در آنجا حاضر میشدند تا درصورت حادثه بتوانند سریعتر به وضع مصدومان رسیدگی کنند.
*چه عاملی باعث ادامه همکاری و فعالیت شما در جمعیت هلالاحمر شد؟
دلیل همکاری من با جمعیت هلالاحمر و تیم کوهستان بیشتر به خاطر عشق و علاقهام به خدمت به همنوع و امدادگری بود و همچنین ذهنیت بسیار خوبی که افراد زحمتکش درجمعیت هلالاحمر شهرستان کرج داشتند، بیشتر مرا ترغیب و تشویق میکرد با تیم کوهستان در ارتباط باشم. روحیه امدادگری و کمککردن به افراد آسیبدیده حس خوبی به انسان میدهد و همین عشق و علاقه است که ترس، اضطراب و دلهرههای سقوط از ارتفاع و پرتگاهها را برای ما جذاب و لذتبخش میکند.
*یک خاطره از عملیاتهای کوهستان برایمان تعریف کنید.
خاطرات تلخ و شیرین زیادی درحین ماموریتهای امدادی در پایگاه کوهستانی رخ داده است اما چند ماه قبل وقتی خسته از محل پایگاه کوهستانی به خانه میآمدم، در بین راه حادثه گمشدن چند نفر در کوه از طریق مرکز کنترل عملیات استان به من گزارش داده شد که در اسرعوقت تیم کوهستان را فراخوان کردم با اینکه همه اعضای تیم خسته بودند اما همگی در کمترین زمان ممکن خود را به محل پایگاه رساندند. بعد از گرفتن مشخصات افراد و محل گمشدن آنها به چند گروه تقسیم شدیم و راهی کوه عظیمیه شدیم. مسیرهای مختلف را دنبال گمشدگان طی کردیم اما خبری نبود. دوباره با افرادی که خبر گمشدن را گزارش دادند، تماس برقرار کردیم تا محل دقیق را از آنها بگیریم اما متاسفانه آدرس درست و دقیقی ندادند. هوا تاریک شده بود؛ حال یکی از افراد گمشده وخیم بود، ناچار با صدا زدن گروهی توانستیم محل افراد را پیدا کنیم و در اسرعوقت با نجات جان آنها و اعزام به بیمارستان وظیفه امدادی خودمان را به پایان رساندیم و خوشی این ماجرا اینجاست که با گذشت چندین ماه از این حادثه هنوز خانواده آن افراد و خودشان ما را مورد محبت قرار میدهند.
*وضعیت امکانات و تجهیزات پایگاه کوهستانی درچه حدی است؟
از لحاظ تجهیزات و امکانات در مضیقه هستیم و به جرات میتوانم بگویم روحیه امدادگری و شهامت تیم کوهستان است که با حداقل امکانات موجود ماموریتها و عملیاتهای سخت و دشوار را به راحتی به پایان میرسانند. این افراد برای نجات جان دیگران خطر مرگ را به جان میخرند و با حداقل امکانات به ماموریتهای کوهستان اعزام میشوند.
*آماری از حوادث و عملیاتهایی که از اول امسال در پایگاه کوهستان داشتهاید، دارید؟
حوادث کوهستان بهطور میانگین در هر هفته 20 الی 30 حادثه است که معمولا در ماه 2 تا 3 عملیات سنگین امدادرسانی در منطقه کوه عظیمیه داریم. جا دارد همینجا از کلیه مسئولان ستادی و شعبه شهر کرج مخصوصا امدادگران زحمتکش که با کمترین اجر و مزد در سختترین و دشوارترین ماموریتها حضوردارند، بهعنوان عضو کوچک این خانواده بزرگ تقدیر و قدردانی کنم.
*اگر در پایان نکته خاصی دارید، بفرمایید.
باز هم از زحمات کلیه مسئولان، نجاتگران و امدادگرانی که در زمان حوادث ما را یاری کردند تا شرمنده افراد حادثهدیده و خانوادههایشان نشویم، کمال تشکر و قدردانی را دارم و امیدوارم درهمه مراحل زندگی موفق و موید باشند.
برچسبها: