شهروند| «محمد آقا»، همسایه قدیمیمان از رزمندههای دوران جنگ بود؛ او همیشه میگفت: «شما مردان خدا را نشناختید». جمله محمدآقا تلنگری بود که باعث شد جور دیگری به دفاعمقدس نگاه کنم. اول از همه سراغ فضای مجازی رفتم و با جستوجو میان مطالب به یکی از جذابترین نوشتهها در مورد دوران دفاع مقدس رسیدم؛ به وصیتنامه ٩ شهید، ٩ شهید امدادگر از میان ٤٨٧ شهید که با پرچم سفید در جبهههای جنگ و در عملیاتها کنار رزمندگان حاضر بودند. در ادامه، قسمتی از وصیتنامه این شهیدان والا مقام را با هم میخوانیم.
نگذاریم خون شهدا پایمال شود
شهید امامعلی شاهمحمدی، متولد روستای قرهباغ ارومی است که در سومار به مقام والای شهادت رسید. او در وصیتنامهاش میآورد: «مردم قهرمان ارومیه و پدر و مادر عزیزم در شهادت من ناراحت نباشید و اصلا گریه نکنید بلکه این وصیتی است از طرف من که در تشییع جنازه من نقل پخش کنید و شاد باشید چون در راه خدا به شهادت رسیدم. ای مردم انقلابی و ای یاوران خمینی نگذارید خون شهیدان را منافقان و روبهصفتان پایمال کنند. دشمن اسلام در هر لباس ظاهر میشود. برادران حزب الهی خودتان را از کارها به عقب نکشید بلکه سعی کنید کارها را به دست گیرید چون من به صداقت حزبالله ایمان دارم.»
همواره پشتیبان مستضعفان باشید
شهید ناصر حبیبزاده یکی دیگر از شهدای امدادگر متولد روستای آیدینلو ارومیه است که در سومار به مقام والای شهادت رسیده. او در بخشی از وصیتنامهاش آورده: «در سوگ من ننالید و گریه نکنید افتخار کنید که توانستهاید تحفهای ناقابل به درگاه خدا هدیه کنید. اشکهایتان را به گلوله تبدیل کنید و به طرف دشمنان اسلام واقعی بزنید. انسان دو بار متولد میشود؛ یکی آن است که به دنیای مادی قدم میگذارد و دوم آن است در این دنیای مادی آزمایشات و طی طریق تکامل به تعالی درجه انسانیت و سعادت که شهادت باشد نایل میشود. ای برادران هر گامی که برمیدارید در راه اسلام و خدمت به مستضعفان باشد و همواره پشتیبان مستضعفان باشید تا خداوند شما را یاری کند.»
روز شهادت من، روز سعادت من است
شهید حضرتقلی عقلمندی متولد اردبیل است؛ او در عینخوش به مقام والای شهادت رسید. در ادامه بخشی از وصیتنامه ایشان آورده شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لاهم یحزنون اولئک اصحاب الجنه انا لله و انا الیه راجعون. اولین وصیتنامه من این است که مرا در نزدیکی شهیدان دفن کنید و از خانواده و مادر و خواهر و برادرم تقاضا میکنم که گریه نکنند. من آرزو داشتم در راه خدا بمیرم و به آرزوی خود رسیدم (من شرم دارم که راحت بمیرم). کربلای من همان جبهه و منطقهای است که در آن شهید شدم. روز شهادت من روز سعادت و روز عروسی من است. روزی که من به لقاءالله پیوستم روزی که من شهید شدم آن روز شادترین روز زندگی من است. از خانوادهام تقاضا میکنم که در کنار قبر من گریه نکنند و ضمنا من یکسال نمازم را به قضا دادهام و لطفا قضای نماز مرا بخوانید. شهادت فیسبیلالله شهادتی است که برای من سعادت بهجای گذاشت و من در آن دنیا به سعادت رسیدم.»
در مسیر و خط شهید قدم بردارید
حمیدرضا عبدالمحمدی، شهید امدادگر دیگری است که در کنجانچم مهران به مقام والای شهادت رسید. قسمتی از وصیتنامه او در ادامه آورده شده: «امروز ما تکلیف داریم که به سرور و سالار شهیدان آقا امام حسین(ع) و یاران و اصحاب باوفایش اقتدا کنیم و شما (مادر، همسر و خواهرانم) به شیرزن کربلا، زینبکبری(س) میبایست اقتدا کنید... با جان و مالتان پشتیبان ولایتفقیه باشید و گوش به فرامین حضرت امام خمینی داده و در مسیری قدم بردارید که آن مسیر و خط شهید است.»
شهادت در راه خدا بسیار خوب است
شهید بختیار مهدیخانی در روستای نهرخلج فریدن اصفهان بهدنیا آمده و در مریوان به مقام والای شهادت رسیده است. او در بخشی از وصیتنامهاش آورده: «ما مدیون امام خمینی هستیم. او ما را از خواب غفلت بیدار کرد و از لجنزار پلیدی نجاتمان داد. شهادت در راه خدا بسیار خوب است. خدایا کی میشود بختیار شهید شود. شهید شدن در راه خدا برای او شیرین است. خدایا ریشه منافقین داخلی را بکن. این منافقان چه مفت و مجانی به دشمن اسلام آمریکا خدمت میکنند و چقدر از سرعت انقلاب اسلامی میکاهند.»
پاسخ به ندای «هل من ناصر ینصرنی»
شهید مسعود اسماعیلی شلمزاری در روستای شلمزار چهارمحالوبختیاری متولد شده و در شوش به شهادت رسیده است. آنچه در ادامه میآید، بخشی از وصیتنامه این شهید بزرگوار است: «امروز که باید هر مسلمان و هر انسان معتقد به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام پاسخی بدهد و امام را یاری کند که با خلوص نیت و آگاهانه به سوی جبههها شتافته تا این بعثیان متجاوز و کافر را نابود و خون شهیدان این جنگ تحمیلی را نگذاریم پایمال شود و انقلاب اسلامی را هرچه بیشتر در جهان گسترده کنیم و سراسر جهان را زیر پوشش اسلام درآوریم، تنها مکتبی که انسان را انسانیت میدهد و آزاده بار میآورد. از پدر و مادرم خیلی معذرت میخواهم که خداحافظی نکردم. به خاطر اینکه شما را ناراحت نکنم خداحافظی نکردم و امیدوارم که مرا ببخشند و افتخار کنند که شهیدی در راه خداوند بزرگ دادند چون این یک حکم الهی و شرعی میباشد و نباید ناراحت و نگران باشند. از اینکه من از این دنیا رفتم باید خوشحال باشند که به لقاءالله پیوستم و این دنیای فانی را رها کردم و راه سرخ را انتخاب کردم.»
من به شیرینترین کام رسیدم
شهید سیدمجید شوشتری، متولد خراسانرضوی در دیواندره به شهادت رسیده است. او در وصیتنامه خود آورده: «این وصیتنامه را درحالیکه در سنگر نشستهام و فکرم جز معبودم و تنها امیدم نیست برایتان مینویسم. من با قلبی مملو از امید و آرزو به جبهه آمدم و انشاءا... به آرزوی خود خواهم رسید. مادر خوبم سربلند باش که فرزندت را آنطور که خدا میخواست تربیت کردی. برایم سیاه نپوش بلکه بهترین لباسهایت را بپوش تا کور شوند آنها که به انقلاب بد میگویند. در سخنانتان مرا ناکام نخوانید بلکه من به شیرینترین کام رسیدم.»
به امید پیروزی نهایی حق بر باطل
شهید وحیدرضا کمال سروستانی در شیراز به دنیا آمده و در شلمچه به شهادت رسیده است؛ این شهید امدادگر در قسمتی از وصیتنامه خود میآورد: «بنام خداوند بخشنده مهربان و درود به امت و سلام بر تمام شهدای انقلاب اسلامی ایران. این بنده حقیر که بار گناه وجودم را فراگرفته است میروم به جنگ با کفار بعثی تا با خون ناقابل خود در این راه هم دینم را به اسلام ادا کرده و هم خداوند این بار گناه را از وجودم پاک سازد. باشد تا با خون ناقابل خود در برابر کفار بعثی به پیام امام لبیک گویم و از دین سرزمین خود دفاع کنم. تنها وصیتی که دارم این است که اگر به فیض شهادت رسیدم کسی برسر مزار من حق گریه و زاری کردن را ندارد. به امید پیروزی نهایی حق بر باطل.»
گفتو گو با جانباز امدادگر
حالا با مرور وصیتنامه شهدا شیوه نوشتن تغییر کرد؛ برای روایت دلاوریهای ٨سال دفاع مقدس با پیگیریهای مکرر با «محمود رمضانپور» جانباز امدادگر دفاعمقدس همصحبت شدیم. او از شعاری شدن توصیفات جنگ گلایه داشت و برای چند دقیقهای حاضر به گفتوگو شد.
شهدا را درست بشناسیم
محمود رمضانپور در گفتوگو با «شهروند» عنوان کرد: «همه با همان انگیزههایی که بچههای بسیجی آن دوران داشتند، یعنی انگیزه خدمت به کشور وارد میدان شدند. یکی امداد، یکی پشتیبانی و یکی هم خط مقدم؛ فعالیتها مختلف بود، اما هدفها ثابت.»
حالوهوای جامعه تغییر کرده
او درحالیکه دل خوشی از صحبتهای تکراری و شعارهای پی درپیدر مورد جنگ نداشت، ادامه داد: «سالهای زیادی از آن دوران گذشته؛ اما من همان رمضانپور آن سالها هستم؛ در صورتی که زمانه تغییر کرده است. بازگو کردن آن حالوهوا، در این حالوهوا سخت است.» او در ادامه گفت: «نمیدانم میتوانم آن حالوهوا را توصیف کنم یا نه؛ ما همان آدمها هستیم، اما خبر زمینه پذیرش جامعه تغییر کرده است؛ جامعه متفاوت شده.» راوی ما با اشاره به اهمیت تصویر در شناختن صحیح دفاع مقدس در جامعه گفت: «تصویر، خیلی معنابخشتر است. تصویر جنگ اثربخشتر از روایات جنگ از زبان شخص ثالث است. معنای جنگ را باید با حالوهوای تصویر درک کرد.»
کانون «یاران شاهد»
«حامد نوری» فرزند شهید نوری، مسئول کانون «یاران شاهد» جمعیت هلالاحمر است. او در گفتوگو با «شهروند» از اهمیت شناخت درست شهدا در دوران کنونی گفت. صحبتهای ما با آقای نوری با اشاره به فعالیت کانون «یاران شاهد» آغاز شد. دبیر کانون یاران شاهد هلالاحمر گفت: «چندین برنامه در کانون دنبال شد. یکی از برنامهها دیدار اعضای کانون یاران شاهد با فرزند شهید عماد مغنیه در لبنان بود که متاسفانه با ناامنیهای شکلگرفته در منطقه لغو شد.»
الگوبرداری از شهدا
آقای نوری در ادامه گفتوگوی خود با «شهروند» افزود: «شهدای ما الگوی جامع و کامل برای جوانها هستند.» دبیر کانون یاران شاهد ادامه داد: «اکثر شهدا جوان بودند، هر کدام روحیه خاص خود را داشتند و همین عاملی بود تا جوانها بتوانند در مسیرشان قدم بردارند.»
جنگ دانشگاه بود
آقای نوری با اشاره به وظیفه ما نسبت به حفظ آرمانهای شهدا گفت: «پایبندی نسبت به آرمانها یکی از وظایف ما است. ادامه مسیر شهدا ساده است، چراکه آنها مسیر را برای ما باز کردند و راه را به ما نشان دادند. مسیر هموارتر شده و ما میتوانیم با سرعت بیشتری راه این بزرگواران را ادامه بدهیم. شهدا صحنه جنگ را تبدیل به صحنه دانشگاه کردند و از آن اوج گرفتند. ما باید این دانش را استخراج کنیم و درست انتقال بدهیم، نه درشت. رفتار همه باید رنگوبوی خط شهدا را بگیرد، تا بتوانیم صحیحتر و با شناخت کامل شهدا را بشناسیم.»
پرواز به سوی حقیقت
حالا که به پایان گزارش رسیدیم، خوب که فکر میکنم، میبینم حق با همسایه قدیمیمان بود؛ ما مردان خدا را درست نشناختیم. وصیتنامهها را که خواندم، فهمیدم برای من که چند ماهی پس از قطعنامه ٥٩٨ پا به زمین گذاشتم، زمین جور دیگری است.
*تیتر این گزارش از ترانه «سلام به صلح» آقای حسین صفا انتخاب شده است.
پیام تبریک رئیس جمعیت هلالاحمر به مناسبت هفته دفاع مقدس
شهدای امدادگر در کنار رزمندگان اسلام پرچم صلح و دوستی را در راه وطن افراشتند
رئیس جمعیت هلالاحمر در پیامی ضمن تبریک هفته دفاع مقدس، یاد و خاطره همه ایثارگران، بهخصوص ۴۸۷ شهید امدادگر جمعیت هلالاحمر را گرامی داشت. متن پیام تبریک دکتر سیدامیرمحسن ضیایی به مناسبت هفته دفاع مقدس به شرح ذیل است: «هشتسال دفاع مقدس یکی از برجستهترین و پرافتخارترین برگهای تاریخ پرفرازونشیب و طولانی این سرزمین و مردمان آن است. سرزمینی که بهویژه تاریخ معاصر آن نشان از صلحطلبی و مدارای ملت نوعدوستش دارد و تنها در برهههایی و در برابر تجاوز و زیادهخواهی دیگران به دفاع از خود برخاسته است. تاریخ هشتساله دفاع مقدس و ایستادگی در برابر دشمن متجاوز بعثی یکی از این برههها بود که زنان و مردان؛ پیر و جوان؛ بزرگ و کوچک ایران اسلامی، زیر پرچم اسلام و وطن برای دفاع از کیان خود همدل و همصدا شدند و هرچه را داشتند در طبق اخلاص گذاشته و در راه میهن بذل کردند. گرامی میداریم یاد و خاطره همه ایثارگران و از جانگذشتگانی که در این راه مقدس جاوید نام شدند؛ بهویژه ۴۸۷ شهید امدادگر جمعیت هلالاحمر که در راه تسکین درد و رنج حاصل از تجاوز دشمن در کنار رزمندگان اسلام زیر آتش خمپاره و موشک لحظهای تردید به خود راه ندادند تا پرچم سفید این جمعیت که همیشه نویدبخش صلح و نوعدوستی بوده اینبار در راه نام وطن برافراشته شود.»
منبع:روزنامه شهروند