| حسین حاجمحمدی | نشریه مهر و ماه|
در عصر اسلامی، پدیده نیکوکاری با چند جلوه نمایان گردید و از راه تعاونی، انفاق و وقف به مستمندان و نیازمندان بهطور داوطلبانه و بدون دریافت وجه کمک میشد. نیکوکاران از راه ساختن پلها، جویبارها، آبانبارها و مدارس به مردم خدماتی ارایه میدادند. به این امور در اسلام با اصطلاحات مختلفی نظیر «بر»، «انفاق»، «تعاون» و «صدقات» در آیات مختلف قرآن و تبیین اثرات ضعف و پاداش اخروی آنها، توجه شده است. از دیدگاه اسلام، تأمین نیازهای افراد جامعه بر دو اصل کفالت همگانی یا مسئولیت متقابل افراد نسبت به هم و اصل سهیم بودن افراد در درآمدهای حکومت مبتنی است. از این مطلب میتوان نتیجه گرفت که حوزه وظایف حکومتی مانعی برای بیتفاوتی افراد جامعه نسبت به یکدیگر نبوده و رافع مسئولیت متقابل افراد نسبت به یکدیگر نیست. در جوامع اسلامی وقف از سنتهای حسنه و مورد پسند است. اولین مشوق این سنت، پیامبر اکرم(ص) و بعد از آن ائمه علیهمالسلام و اصحاب و پیروان آنان بودند که به این عمل خداپسندانه مبادرت ورزیدهاند. با گسترش اسلام در ایرانزمین به پیروی از این تاکیدات و به دنبال پیشینه تاریخی این سنت در آیین ایرانیان، فرهنگ این سنت در جامعه ایران توسعه زیادی یافت. وقف در طول زمان از سویی یکی از سودمندترین راهحلهای رفع معضلات اجتماعی ناشی از فقر و تهیدستی بوده و از سوی دیگر بهعنوان یکی از کارآمدترین شیوههای عملی تقویت بنیاد دینی جامعه مطرح بوده است.
در تعالیم اسلام پاداشی که برای خیرین و نیکوکاران در نظر گرفته شده است، انگیزهای برای کشاندن افراد به این سمت و سو بوده است. البته برخی نیز فارغ از انگیزههای الهی درصدد بودند از طریق انجام امور خیریه و عامالمنفعه منزلت اجتماعی کسب کرده و اعتبار خانوادگی خود را تقویت نمایند. عدهای از نیکوکاران نیز با حساسیت و دغدغه نسبت به آینده فرزندان خود به این امر مبادرت کردهاند. بررسی بعضی از وقفنامهها نشان میدهد برخی واقفان، حق تولیت مورد وقف و نیز بخشی از عایدات موقوفه را اختصاص به دودمان خود دادهاند تا علاوه بر بهرهمندی مادی، توجه به این سنت حسنه در دودمانشان باقی بماند.
سابقه دیوان موقوفات
بررسی تاریخ ایران پس از اسلام نشان میدهد، چه در قرون ابتدایی بعد از اسلام و چه پس از تشکیل دولتهای نیمهمستقل ایرانی و پس از آن در زمان حکومتهای ترکنژاد یا پس از یورش مغولان، نمونههایی از امور وقفی در ایران دیده میشود. ازآن جمله میتوان به دیوان موقوفات سامانیان که بر امور وقفی نظارت داشته است، اشاره کرد. در تشکیلات اداری دوره سامانیان (٣٨٩-٢٦١ هجری) از دیوان موقوفات یا اوقاف نام برده شده که به کار مساجد و اراضی موقوفه رسیدگی میکرده است.
همچنین در دوران آلبویه نیز به ساخت بیمارستان عضدی و تأثیرگذاری آن در ایجاد مراکز بهداشتی عمومی در شهرهای مختلف با عنوان «مارستان» میتوان اشاره کرد. البته ساخت بیمارستان، مختص عضدالدوله نبود. یکی از کارهای بزرگ امرای آلبویه اهتمام فراوانی بود که در امر ساختن بیمارستان داشتند و بیمارستانهای زیادی در شهرهای مختلف برپا کردند. در این بیمارستانها که به مانند مراکز درمان دانشگاهی امروزی عمل میکردند، همه انواع کارهای پزشکی و داروسازی انجام میشد و در کنار آن پزشکان باسابقه به آموزش اطبای جوان میپرداختند. در بستر چنین شرایط فراهم آمدهای بود که پزشکان بزرگ و نامداری چون ابوعلی احمدبنمسکویه، بوعلیسینا، رازی و علیبنعباس پرورش یافتند که همواره بهعنوان افتخارات علمی دنیای قدیم بر پهنه آسمان فرهنگ و دانش این سرزمین میدرخشند. در دوران سلجوقی گسترش موقوفات، حکومت مرکزی را واداشت که بر موقوفات نظارت کند و متولیان اوقاف را تحت سیطره حکومتی درآورد. قرون چهارم تا هفتم هجری مصادف با رونق چشمگیر وقف در ایران بود به نحوی که در قرن ششم با استقبال بیسابقه مردم از سنت حسنه وقف، دهها مرکز آموزشی – درمانی و کتابخانه تأسیس شد و موقوفات عامالمنفعه گسترش یافت. طی قرن پنجم و ششم، اراضی موقوفه نسبتا وسیعی وجود داشته است. چنین به نظر میرسد که در مورد اوقاف از سوی حکومت مرکزی نظارت مخصوصی اعمال میشده که با سیاست مذهبی سلجوقیان موافق بوده است. به موجب این سیاست، تشکیلات مذهبی را در دایره تشکیلات حکومتی محدود میکردند. به همین خاطر نظارت کلی بر اوقاف از سوی حاکم به قاضی عسکر لشکر محول شده بود. در این دوران با تدبیر خواجه نظامالملک طوسی مراکز فرهنگی عظیمی به نام «نظامیه» تأسیس شد که در میان آنها نظامیه بغداد از آوازه زیادی برخوردار است. نظامالملک برای این مدرسه موقوفاتی تأمین کرد که سالیان سال صرف مزد کارکنان و استادان آنجا میشد و این سازوکار در نوع خود در آن زمان بینظیر بود و بر دوراندیشی تفکر ایرانی دلالت دارد.
منبع:روزنامه شهروند
برچسبها: