دانشگران طرح تحول شهرستان سرباز
آخرين مطالب
لينک دوستان
>
لوگوي همسنگران
طراح قالب

همه چیزبه یه داستان عجیب شروع شد نه سرباز بود نه پزشک نه حتی اون کشته ها و زخمیا هموطنش تاجری بود در پی تجارت...اما با دیدن صحنه جنگ و کشته ها و زخمیا به شدت متاثر شد نتونست چشماشو روی هم بذاره و بگذره ایستاد کمک کرد و به سازمان بعد خودش به یادگار گذاشت...اواخر عمرش به عزلت گذشت اما تا دنیا دنیاست مردم آسیب دیده از کار زیبایش بهره مند می شن...

بالاخره نتیجه زحمتای یه عده به دست دکتر امیراعلم به ثمر رسید و عملاشیروخورشید سرخ ایران متولد شد تا ایران هم به جرگه کشورهایی بپیوند که سازمانی مشخص و مدون برای فعالیتهای امدادی و خیرخواهانه دارن...روز افتتاح گفت حیفه کشور ما چنین سازمانی نداشته باشه و از بقیه کشورهای عالم عقب بمونه کشوری که حدود هفتصد سال پیش یکی از شاعران بزرگش گفت بنی آدم اعضای یکدیگرند و...

تصویر شونو تو برنامه های تلویزیون دیده بود...گاهی یه کاور سفید پوشیده بودن و گاهی هم بلوز و شلوار سورمه ای که آرام سازمان امدادونجات هلال احمر ایران روی سینه اش بود...یا تو جبهه بودن یا موقع بمبارو نا مصدوما رو از زیر آوار بیرون میاوردن و...یا توی بیمارستانای صحرایی بودن و خیلی کارای دیگه ای که انجام می دادن...همیشه به امدادگران زمان جنگ غبطه می خورد...

توی یه مدرسه قرار بود چند روزی آموزش کمکهای اولیه بدن...یه روز مادر یکی از بچه ها اومد خیلی ازش تشکر کرد گفت دیروز بچه ام بعد از کلاس شما اومد خونه اتفاقی برای پدرش افتاد و پاش شکست تا اورژانس بیاد یه سری کارارو خودش برای پدرش انجام داده بود.

جلوی جمعیت پای صندوق جمع آوری کمک های مردمی سیل زدگان پاکستان نشته بودیم گاهی کسی میومد پول توی صندوق  می انداخت یا دارو و لباس می یاورد و...بعد از ظهری بود پسرکی حدودا 10 ساله جلومان ایستاد دست تو جیبایش کرد و کلی گشت تا یه صدتومنی پیدا کرد و توی صندوق انداخت لبخندی زد و روفت...




برچسب‌ها:
[ 19 / 3 / 1394برچسب:, ] [ ] [ دانشگران شهرستان سرباز ]

درباره وبلاگ

دانشگران طرح تحول شهرستان سرباز
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 366
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1